به مناسبت ایام دهه فجر
به نام آنکه به ما یاد داد تا تغییر را خود ایجاد کنیم
کتاب پیرامون انقلاب اسلامی از استاد مطهری مجموعه سخنرانیها و جلساتی است که ایشان در سخنرانی ها و مصاحبه های مختلف را جع به انقلاب اسلامی داشته اند و تحلیل هایی ارائه داده اند این کتاب مشتمل بر سه سخنرانی و دو مصاحبه می باشد، در این نوشتار بنا به تلخیص و گزارش گویی به مناسبت ایام مبارک دهه فجر انقلاب اسلامی به آن اشاره خواهیم داشت.
تعریف انقلاب
علامه مطهری انقلاب را، طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب دانسته که ریشه های آنرا یکی نارضایی از وضع موجود و دیگری آرمان یک وضع مطلوب است.
همچنین در تعریف انقلاب اسلامی معتقد است هدف از انقلاب اسلامی برپایی ارزش های اسلامی است و انقلاب هدف نیست بلکه وسیله است معتقد به افتراق بین کسی که هدف را اسلام و ارزش های اسلامی می داند، با آنکه انقلاب را هدف می داند و هدف اسلام را مبارزه می داند می باشد و کسانی که معتقدند اسلام تنها برای مبارزه آمده است نزدیک به مادی گرایان می داند.
ایشان با بر شمردان عواملی چون عوامل مادی و اقتصادی، عوامل آزادی خواهی و اعتقادی معتقد است تلفیق این عوامل با اسلامی نمودن محتوای آن عوامل توانست انقلابی را پیریزی نماید.
فرد وجامعه
علامه با مرتبط دانست فرد و جامعه معتقد است چنانکه یک فرد دارای روحیاتی است که با شناخت آن روحیات عاطفی و عقلانی، فرد را به حرکت وادار نمود جامعه نیز دارای یک فرهنگ دانسته که با شناخت آن می توان جامعه را به حرکت در آورد. ایشان در بعد انقلاب اسلامی و عمل به وعده های خود بر این مبناست که انقلاب اسلامی را زمانی اسلامی می توان انقلابی اسلامی دانست که خانواده ای لباس نو برای ایام عید خود نخرد مگر آنکه قبلا مطمئن شود خانواده فقرا دارای لباس نو هستند. ایشان معتقد است انسان در جامعه دو گونه است انسان حیوان صفت و انسان معتقد به ایدئولوژی، که اولی سر در آخور منفعت طلبی، جاه طلبی، و مغرور است و انسان مؤمن و معتقد از جبرهای محیط آزاد است و هوای نفس بر او مسلط نیست، وهمین دو قطبی بودن انسان را عامل دو قطبی بودن جامعه دانسته و فرد جامعه اسلامی را فردی می داند که به وظیفه خود یعنی مقدم شدن دیگران بر خود معتقد است.
ماهیت انقلاب
آیت الله مطهری معتقد است ماهیت انقلاب اسلامی ما عدالتخواهانه بوده لذا می طلبد همه ما به آزادی ها به معنای واقعی کلمه احترام بگذاریم، لذا اعتقاد را زمانی معتبر و کارساز می داند که بر مبنای دلیل و منطق باشد نه زور واجبار. هر چند این اعتقاد نیز دارد که نباید به دروغ و خیانت به اسم آزادی میدان داد.
ایشان معتقد است در یک انقلاب اسلامی در زمان غیبت نقش فقیه که با رأی مردم نقش پیدا می کند بسیار حساس و خطیر می داند.
آزادی فکر و اندیشه
استاد در قسمت آزادی فکر و اندیشه اینگونه بیان می دارد که آزادی دو نوع است آزادی انسانی و آزادی حیوانی که آزادی نوع دوم را همان آزادی غضبیه، شهویه، و ... و معتقد است کسانی که (در نظام جمهوری اسلامی) از آزادی دم می زنند منظورشان آزادی حیوانی نیست، بلکه آزادی مقدسی است که آنرا آزادی انسانی می نامند. استعدادهای عاطفی و تمایلات عالی انسانی و ادراکهای دریافتی او منشأ آزادیهای متعالی او می گردند.
استاد با مقایسه رفتار پیامبر اکرم(ص) در انهدام بت ها بعد از فتح مکه با حرکت کورش در آزاد گذاشتن مردم به عقاید خرافی و نخست وزیر انگلیس در بر خورد با گاو پرستهای هند، معتقد است هر نوع عقیده ای که با معیار عقلی سازگاری ندارد نمی تواند آزاد باشد چرا که هراعتقادی که از تفکر صحیح و درست نباشد، منشأ عقاید و عادتها و تقلیدهای تعصبی و غلط است که اینگونه عقیده ای نه راهگشاست ونه کارساز.
ایشان معتقد است هر مکتب و عقیده ای که به ایدئولوژی خود اعتماد داشته با شد مانع آزادی نمی شود و عکس آن مکتبی که به ایدئولوژی خود اعتمادی ندارد مانع آزادی می شود. لذا ایشان معتقد است اگر توطئه و ریا کاری کنار گذاشته شود هر کسی می تواند افکار و عقایدش را در نظام جمهوری اسلامی مطرح نماید. بر همین مبنا معتقد است مارکیسستی که به اصول مارکسیسم اعقتاد دارد بدون توطئه و بدون استفاده از آیات برای توجیه کار خود می تواند در دانشکده الهیات کرسی تدریس داشته باشد، لذا آزادی احزاب را بدون توطئه در جمهوری اسلامی جایز دانسته، و جوانان مسلمان را هشدار می دهد که مبادا به بهانه حفظ معتقدات اسلامی از ابراز عقیده دیگران جلوگیری نمایند، چرا که اسلام را تنها با آزادی دادن به افکار مخالف می توان حفظ کرد.
انقلاب و بیداری
استاد مطهری ضمن اینکه انقلاب اسلامی را از نوع بیداری جامعه اسلامی ایران دانسته معقتد است هویت اسلامی مردم در انقلاب که به صورت بیداری در اثر برخورد با مکاتب دیگر و سرخوردگیی که از ناحیه مکاتب غربی و شرقی برای آنان پیش آمده عامل بیداری اسلامی در سطح کشورهای اسلامی دانسته، لذا امام خمینی را که با شخصیت دادن به آنان خود واقعی و شخصیت واقعی و هویت اسلامی مردم را به آنان باز گردانده است، عامل این بیداری دانسته، و کشورهای اسلامی و بخصوص ایران قبل از انقلاب را به حالت استسباع تعبیر می کند، و چنین توضیح می دهد که استسباع حالتی است که خرگوش وقتی در مقابل شیر قرار می گیرد از بس ترسیده قدرت تصمیم گیری از او سلب می شود و روحیه فرار هم ندارد که نقطه مقابل آن ایمان به خود پیدا کردن است.که امام خمینی این هدیه را به مردم بزرگ ایران برگرداند و آنان را به خودشان مؤمن ساخت.
آفت انقلاب
استاد آفتهایی را نیز برای انقلاب ذکرکرده و معقتد است از جمله نفوذ اندیشه های بیگانه، رها کردن کار از میانه راه، رخنه فرصت طلبان رخنه اطماع در دستگاه رهبری و تجددگرایی افراطی و همچنین ابهام طرح های آینده را از آفات انقلاب اسلامی دانسته و برای ادامه راه و پیروزی قطعی معتقد است باید معیارها و مقاصد اسلامی را دنبال کرده و معایب را بر اساس معیار اسلامی از میان برداشت و روحیه جهاد و امر به معروف و نهی از منکر را در خود زنده نگه داریم.
علامه مطهری معتقد است اینکه قرآن و اسلام تکیه زیادی به مستضعفین کرده نه اینکه همچون مادیون معتقد به نظام دو طبقه ای باشد بلکه از آن روست که این قشر از جامعه، بهتر و راحت تر اسلام را می پذیرند و این افراد به ندای درونی و فطری خود راحت تر پاسخ خواهند داد. و عدالت مورد نظر اسلام تنها به سبک مادیگراها نیست که برای پر کردن شکم باشد.
شهید مطهری ریشه های انقلاب اسلامی را استبداد خشن و استعمار (کهنه و نو ) که عامل اصلیی نیز در این دو دخیل بوده و آن دور را هماهنگ ساخته به نام، جریحه دار شدن عواطف اسلامی مردم.
عدالت اجتماعی
ایشان معتقد است انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف خود باید با تأسی از بزرگان دین در عدالت اجتماعی بکوشد چنانکه علی گردنبند بیت المال را که در گردن دختر خود دید قصد داشت دست او را به اتهام دزد بیت المال قطع نماید ا ما وقتی که شنید عاریه بوده مسئول بیت المال را مآخذه کرده که چرا چنین کاری کرده و چنین امتیازی برای دختر امام مسلمین قائل شده است. روش پیامبر اکرم (ص) نیز در برخورد با زنی که از اشراف بود اما دزدی کرده بود، هر چند قوم و قبیله زن خواهش کردند که این از بزرگان است فرمود حکم باید اجرا گردد و بیان فرمودند که ای مردم می دانید چرا امت های گذشته نابود شدند چون تبعیض بین فقیر و غنی در حکم قائل می شدند.
شهید مطهری معتقد است درجامعه ای که عدالت وجود نداشته باشد هزاران بیمار روانی، محرومیت ها و عقده های روانی بوجود خواهد آمد، یعنی اگر جامعه به تعبیر امیرالمؤمنین به همین منوال با شد یعنی یک عده سیر سیر و یک عده گرسنه گرسنه باشند جامعه به همین منوال باقی نخواهد ماند و صدها تالی فاسد به همراه خواهد آورد یک عده دچار خود بزرگ بینی شده و یک عده ناراحتی های ناشی از محرومیت را خواهند کشید.
استقلال و آزادی
استاد در قسمت استقلال و آزادی معتقد است این استقلال و آزادی بخاطر آن بوده که مردم ما را مستعمره خود ساخته بودند وشعارهای مردم که استقلال آزادی جمهوری اسلامی بود حکایت از این دارد که باید مستقل شوند و قصد دارد تصمیم گیری تمام برنامه هایش خودش باشد، حتی برنامه های فرهنگی را خودش برنامه ریزی کند چرا که به تعبیر امام مگر می شود کشوری را مستعمره ساخت در حالی که قبلا فکر آنان را مستعمره ساز نکرده باشند.
نقش روحانیت
استاد مطهری در بحث از ماهیت انقلاب معتقد است باید بعد از پیروزی مواظب درون نظام باشیم که طبق آیه «الیوم یئس الذین...» که بعد از فتح مکه است و مسلمانان را از مشرکین نمی ترساند چون بر آنان پیروز شده اند بلکه از تهدیدات درونی می ترساند لذا عامل خود سازی و معنویت بسیار مؤثر بود و در قسمت پایانی کتاب که به مسئله معنویت اشاره دارند اعتقاد دارد اگر جامعه ی انسانی به آنجا برسد که خود پرست و خودخواه و سود جو نباشند، تعصب نژادی، منطقه ای و حتی مذهبی نداشته باشند همین نداشتن ها و نیستی ها خود به عنوان معنویت به حساب می آیند و اگر این قید ها نباشد افراد جامعه بشری همه برادر وار بصورت «ما» زندگی خواهند کرد و منیت از بین خواهد رفت.
استاد در قسمت روحانیت و انقلاب اسلامی معتقد است عده ای از افراد اهل علم از بی خبری مردم یا به جعل حدیث پرداخته و یا مکاتب انحرافی جدید خواهند ساخت و این را از آفات یک انقلاب چه در زمان پیامبر و چه در زمان حاضر دانسته چرا که بازار گرمی این مباحث باعث می شود فرصت طلبان و مستضعفین ایمانی بخاطر بازار پذیرش مردم به این سمت کشیده شوند. و وظیفه یک مبلغ دینی و رهبر د ینی نشان دادن صراط مستقیم و مبارزه با انحرافات و تحریفات است .
ایشان معتقداست روحانیت باید وحدت و تشکیلات منسجمی داشته باشد و دوم اینکه با برنامه های قابل توجه و مردم پسند مانع خلوت شد ن مساجد شوند، و بیان می دارد که انقلاب اسلامی باید برای ادامه، باید روی دوش روحانیت باشد و از طرفی روحانیت نیز باید با آفتهای خودش مبارزه کند .
و دو دلیل موفقیت روحانیت شیعه درمیان جامعه و مردم بر خلاف دیگر روحانیون این استکه فرهنگ شیعه به عنوان فرهنگ روحانیت یک فرهنگ حرکت زا و انقلاب آفرین است.
دوم این که روحانیت که خود ائمه(ع) آنرا پایه گذاری کرده اند از ابتدا اساسش بر تضاد با قدرتهای حاکم بوده است.لذا روحانیت باید جنبه ارشادی دولت ها را به عهده داشته باشند و به فعالیت های دولتی نپردازند، و جنبه معقول نظارت وارشاد آن است که تأسیس دایره امر به معروف و نهی از منکر بنمایند و مستقل از دولت عمل نمایند.